دانشجویان عمران دانشگاه یزد 90
دانشجویان عمران ورودی 90
خيلي باحاله با دقت و حوصله بخونين....بعضياش بايد روش تمركز كرد
کادو : برادر دوم

کاسه : برادر سوم

کافور : برادر چهارم

کامیون : برادر وسطی

کره حیوانی : بیچاره ناشنواست

باکتری : پ ن پ با قوری

بیگلی بیگلی:پدربزرگ بروسلی، بزرگ خاندان لی big lee‌

۱,۲,۴,۵,۶,… : کوسه

فلافل : فَ لا فَ ل ، پَ نه پَ در زبان عربی !

فیله گوساله : فیل نفهم، فحش رایج بین فیل ها

بی‌ کربنات : یکی‌ از فحشهای رایج میان شیمیدانان

فیروز کریمی : در روز مرا حمل کنید


باقرخان : خواننده‌ای که در هنگام خواندن قر می‌‌دهد

قرتی : نوعی چای که با قر و حرکات موزون سرو میشود !

وایمکس : درنگ چرا ؟!

البرز: عربها به « پرز » گویند !

چرا عاقل کند کاری‌ :‌ یک ضرب المثل شیرازی !

شیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهد !

هردمبیل : جایی که در آن بابت هر چیزی قبض صادر میشود !

مختلف : مرگ مغزی !

توله سگ : حاصل تقسیم مساحت سگ بر عرض آن !

یک کلاغ چهل کلاغ : نبردی ناجوانمردانه بین کلاغ‌ ها !

غیرتی : هر نوع نوشیدنی به جز چای !

پنهانی : قلمی که جای جوهر با عسل مینویسد !

اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن !

نیکوتین : نوجوانی خوش سیرت !

تهرانی : تیکه های هلوی باقیمانده ته آبمیوه !

کاشمری : در آرزوی ازدواج !

ژنتیک : ژنی که عامل اصلی تیک زدن در انسان می باشد !

خورشت بامیه : مسئولیت پختن خورشت بر عهده من است !

ﻓﯿﻠﺴﻮﻑ : ( ﻓﯿﻞ ﮔﺮﻓﺘﮕﯽ ) ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﮐﻪ ﻓﯿﻠﯽ ﺑﯿﻦ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﯿﺮﺩ !
چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, :: 23:12 :: نويسنده : مهسا بخشش

در تفسیر فرات از بشر ابن شریح نقل شده که می‌گوید: روزی از امام باقر (ع) پرسیدم که امید بخش‌ترین آیه قرآن کدام آیه است؟ حضرت فرمودند: اطرافیان شما در این باره چه نظری دارند؟

گفتم: آنها معتقدند آیه «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمت الله»؛ «ای بندگان من که بر نفس خویش اسراف کرده اید از رحمت خدا نا امید نباشید» امیدوار کننده ترین آیه قرآن است. حضرت فرمود: اما ما اهل بیت چنین نظری نداریم. پرسیدم پس نظر شما در این مورد چیست؟ فرمودند: آیه «و لسوف یعطیک ربک فترضی»یعنی «و پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که راضی شوی» امید بخش ترین آیه قرآن است و منظور از آن شفاعت است.
 
سپس ادامه دادند: یکی از دلایل ترجیح این آیه این است که در آیه مورد نظر شما شرط برخورداری از آن رحمت واسعه، توبه و تسلیم و عمل نیک اعلام شده است، اما در آیه مربوط به شفاعت، هیچ قید و شرطی جز رضایت پیامبر مهربانی و رحمت وجود ندارد.
 
 
منبع : خبرگزاری دانشجو
دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 20:8 :: نويسنده : مهسا بخشش

این یک آزمون بسیار جالب است. خود دکتر فیل مک‌گرا(روان‌شناس معروفی که مجری یک برنامه فوق‌العاده پرطرفدار تلویزیونی است) در این آزمون نمره 55 گرفته است. او این آزمون را روی اپرا وینفری، مجری معروف برنامه تلویزیونی، انجام داده که نمره 38 گرفته است.
به 10 سوال ساده زیر پاسخ دهید تا ببینید شما چه نمره‌ای در این آزمون به دست می‌آورید و تفسیر آن چیست.
تذکر مهم:
به سوال‌ها براساس آنچه که امروز هستید پاسخ دهید، نه آنچه که در گذشته بوده‌ای
د.

www.ravanyar.com/FunnyTests/personality/DrPhils/default.asp

من که تست کردم درست بود شما هم یه امتحانی کنید.

جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, :: 14:9 :: نويسنده : حمید رضا ولی زاده

حکایت دعوا بر سر < خال > از زمان خواجه حافظ شیرازی آغاز گردید و تا زمان معاصر ما کشیده شد ! داستان با بیتی از اشعار حافظ شروع گردید . سپس صائب تبریزی در سالهایی بعد بگونه ای انتقادی و با الگو برداری از اصل شعر حافظ را محکوم به اشتباهش کرد و نهایتا شهریار پاسخی زیبا و شنیدنی برای صائب تبریزی سرود

حافظ
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

صائب تبریزی
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سرو دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را 

شهریار
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سرو دست و تن و پا را
سرو دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را

البته موارد بالا بصورت رسمی و از قول شاعران شناخته شده بود . بهرحال داستان به اینجا ختم نشد و در گوشه کنار اشعاری را با مضامینی مشابه داریم

مثلا

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم یه من کشک و دو من قارا
سر و دست و تن و پا را ز خاک گور میدانیم
زمال غیر میدانیم سمرقند و بخارا را
و عزراییل ز ما گیرد تمام روح اجزا را
چه خوشترمیتوان باشد؟؟ زآن کشک و دو من قارا


چنان بخشیده حافظ جان! سمرقند و بخارا را
که نتوانسته تا اکنون کسی پس گیرد آنها را
از آن پس بر سر پاسخ به این ولخرجی حافظ
میان شاعران بنگر فغان و جیغ دعوا را
وجود او معمایی است پر از افسانه او افسون
ببین! خود با چنین بخشش معما در معما را

گر این استاد شورین وصف و
تلخین رو بیابد برگه مارا
به جان مادرم بخشم تمام جیب بابا را

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم، چه معنی دارد این کار را
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلا
که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پاها را
فقط می خواستند این ها بگیرند وقت ماها را


جنابعالي نظري ندارين؟؟؟

 

چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, :: 21:47 :: نويسنده : مهسا بخشش

ما ایرانی ها وقتی میخوایم از کسی تعریف کنیم :

 
عجب نقاشیه نکبت…
 
 
چه دست فرمونی داره توله سگ…
 
 
چقدر خوب میخونه بد مصب…
 
 
چه گیتاری میزنه ناکس…
 
 
استاده کامپیوتره لامصب…
 
 
موی کوتاه به طرف میاد :چه عوضی شدی…
 
 
عجب گلی زد بی وجدان…
 
 
بی شرف خیلی کارش درسته…
 
 
دوستت دارم وحشتناک…!
 
 
اما وقتی میخوایم فحش بدیم:
 
 
برو شازده…
 
 
چی میگی مهندس…
 
 
آخه آدم حسابی…
 
 
دکتر برو دکتر…
 
 
چطوری آی کیو؟
 
 
به به! استاد معظم!
 
 
کجایی با مرام؟
 
 
باز گلواژه صادر فرمودی؟

شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, :: 11:32 :: نويسنده : سیده فاطمه باغی

پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:, :: 14:16 :: نويسنده : مهسا بخشش

 

سال نو می شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند

و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره…من…تو…ما…

کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟…پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟…

زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و

چون همیشه امیدوار وسال نومبارک…

نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست اگر چه کوتاهترین شبش یلدا باشد

 

دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, :: 20:11 :: نويسنده : مهسا بخشش
خرین وضعیت علی دائی از زبان پزشک معالجش :

علی دایی بعد از ظهر دیروز پس از بازگشت از اصفهان با خودروی شخصی اش در مسیر کاشان چپ کرد.

وی پس از این حادثه سریعا به بیمارستان شهید بهشتی کاشان منتقل شد و زیر نظر ۲ پزشک متخصص تحت مداوا قرار گرفت.

پزشک علی دایی اعلام کرد این مربی صدمه مغزی ندیده اما تا سه روز باید تحت مراقبت باشد.

دکتر غنی در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، در خصوص آخرین شرایط علی دایی اظهار داشت: ابتدا جراح اعصاب کار خود را بر روی دایی آغاز کرد و پس از بررسی‌های انجام شده مشخص شد وی صدمه مغزی نداشته است.

وی افزود: متاسفانه نیمه راست صورت دایی صدمه شدیدی دیده و در بین آن پارگی نیز دیده می‌شود. این پارگی‌ها در سمت چپ صورت دایی نیز بود که مجبور شدیم عمل پیچیده‌ای روی ایشان انجام دهیم اما وضعیت کلی او خوب است.

دکتر غنی ادامه داد: قسمتی از گوش ایشان متلاشی شده بود و به همین دلیل عملی روی غضروف گوش دایی به دلیل کندگی پوست انجام دادیم. دایی صبح در اتاق عمل بود ولی در حال حاضر در شرایط خوبی است. خوشبختانه ایشان شکستگی نداشت.

وی در پایان خاطرنشان کرد: دایی 3 روز باید تحت مراقبت باشد اما با درخواست خودش بعدازظهر امروز به یکی از بیمارستان‌های تهران منتقل خواهد شد.
دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, :: 1:56 :: نويسنده : مهسا بخشش

 

دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, :: 1:15 :: نويسنده : مهسا بخشش

در یکي از دبيرستان هاي تهران هنگام برگزاري امتحانات سال ششم دبيرستان به عنوان موضوع انشا اين مطلب داده شد که ”شجاعت يعني چه؟” محصلي در قبال اين موضوع فقط نوشته بود : ”شجاعت يعني اين” و برگه ي خود را سفيد به ممتحن تحويل داده بود و رفته يود ! اما برگه ي آن جوان دست به دست دبيران گشته بود و همه به اتفاق و بدون …استثنا به ورقه سفيد او نمره 20 دادند فكر ميكنيد اون دانش آموز چه كسي مي تونست باشه؟

 .

.

.

.

.

.

دکتر شریعتی

چهار شنبه 28 اسفند 1390برچسب:, :: 11:10 :: نويسنده : مهسا بخشش

 

 

شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, :: 17:23 :: نويسنده : مهسا بخشش

 لاستیك قلبمو با میخ نگات پنچر نكن

*

بوق نزن ژیان میخورمت

*

بر در دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع

عشق آمد و گفت من بی سوادم

*

پشت یه ژیان هم نوشته بود

جد زانتیا

*

قربان وجودت که وجودم زوجودت بوجود آمده مادر

*

شتاب مكن، مقصد خاك است

*

رادیاتور عشق من ازبهر تو، آمد به جوش

گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم

*

تو هم قشنگی

*

کاش جاده زندگی هم دنده عقب داشت

*

سر پایینی برنده

سر بالایی شرمنده

*

داداش مرگ من یواش

*

كاش میشد سرنوشت را از سر نوشت

*

تند رفتن که نشد مردی

چشم انتظارم كه برگردی

*

یا اقدس

یا هیچكس

*

زندگی نگه دار پیاده میشم

آیی بی وفا کجا میری

اونطرفی که ورود ممنوعه

 
شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, :: 12:28 :: نويسنده : سیده فاطمه باغی

مرکز آموزش بزرگسالان برگزار می‌کند
کلاس‌هاى بهاره براىخانم ها
ثبت نام تا پایان اردیبهشت ماه

توجه: به دلیل پیچیدگى و مشکلى موضوعات، براى هر کلاس بیش از 8 نفر ثبت نام نمی‌شود

کلاس ١
چگونه 2.5 متر ماشین رو تو 4 متر جای پارک قرار دهیم؟
برگزارى به صورت مرحله به مرحله همراه با نمایش اسلاید
مدّت: ٤ هفته، دوشنبه‌ها و چهارشنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢١ 

 کلاس ٢
مسابقه فوتبال یک ورزش است نه فیلم غیر اخلاقی
برگزارى به صورت میزگرد و بحث آزاد
مدّت: ٢ هفته، شنبه‌ها از ساعت ١٨ تا ٢٠ 

 کلاس ٣
آیا می‌توان با آمادگی قبلی برای رفتن به مراسم عروسی همزمان با آقایان حاضر شد؟
برگزارى به صورت کار عملى و گروهى
مدّت: ٤ هفته، یکشنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢١ 

 کلاس ٤
نحوه گرفتن صحیح فرمان اتومبیل (بطور ثابت و در حال دور زدن)
برگزارى به صورت نمایش فیلم با توضیحات تکمیلى
مدّت: ٣ هفته، پنج‌شنبه‌ها از ساعت ١٤ تا ١٦

                                                                            
کلاس ٥
نحوه تشخیص تاریخ انقضاء مواد خوراکی از روی بسته آنها هنگام خرید
برگزارى به صورت نمایش ویدیویى
مدّت: ٤ هفته، سه‌شنبه و پنج‌شنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢١

کلاس ٦
عدم ترس از نازل پمپ بنزین و استفاده از آن
برگزارى به صورت کارگاه آموزشى همراه با گروه‌هاى پشتیبان
مدّت: ٤ هفته، چهارشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢١  

کلاس ٧
اهمیت دادن به ظاهر و هیکل خود بعد از ازدواج به مانند قبل آن
برگزارى به صورت بحث آزاد
مدّت: ٢ هفته، دوشنبه‌ها از ساعت١٨ تا ٢٠ 

 کلاس ٨
گفتن "عزیزم" به شوهر سلامتى شمارا به خطر نمی‌اندازد
برگزارى به صورت نمایش اسلاید همراه با نوار صوتى
مدّت: سه شب، یک‌شنبه، سه‌شنبه و پنج‌شنبه از ساعت ١٩ تا ٢١ 

 کلاس ٩
چطور می توان با تلفن زیر 30 دقیقه صحبت کرد؟
برگزارى به صورت میزگرد و بحث آزاد
مدّت: حداقل ٦ ماه، سه‌شنبه‌ها از ١٨ تا ٢٠ 

 کلاس ١٠
آیا از لحاظ ژنتیکى غیرممکن است که هنگامی که خانم های خودمانی با هم تنها هستند حرف های زشت نزنند؟
برگزارى به صورت شبیه‌سازى کامپیوترى
مدّت: ٤ هفته پنج‌شنبه‌ها از ساعت ١٢ تا ١٤  کلاس ١١
تفاوت‌هاى بنیادى بین شوهر و آرنولد شوارتزنگر ، براد پیت و بیل گیتس
برگزارى به صورت آنلاین و نقش بازى کردن
مدّت: نامحدود، سه‌شنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢٢


کلاس ١٢
رد نشدن از جلوی تلویزیون با جارو به هنگام پخش فینال جام باشگاه های اروپا
برگزارى به صورت تمرینات مدیتیشن و روش‌هاى تنفسى
مدّت: ٤ هفته، شنبه‌ها و سه‌شنبه‌ها از ١٧ تا ٢٠



کلاس ١٣
عدم حساسیت به دختران زیبا تر از خود و عدم زشت خطاب کردن آنها و ایراد بستن به آنها
برگزارى به صورت جلسات شوک درمانى
مدّت: سه شب، یک‌شنبه و سه‌شنبه و پنج‌شنبه از ساعت ١٩ تا ٢١


* پس از پایان دوره، به کسانى که امتحانات را با موفقیت بگذرانند دیپلم افتخار و کمک هزینه جراحی بینی داده خواهد شد. *

جمعه 22 اسفند 1390برچسب:, :: 23:8 :: نويسنده : مهسا بخشش

 

دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, :: 22:57 :: نويسنده : مهسا بخشش

نارنجستان قوام که به باغ قوام مشهور است، بین سالهای ۱۲۵۷ تا ۱۲۶۷ هجری شمسی، مقارن با حکومت ناصرالدین شاه قاجار و بدستور علی محمد خان(قوام الملک دوم) و پسرش محمد رضا خان(قوام الملک سوم) در شیراز ساخته و تکمیل شده است.

ساختمان نارنجستان در زمینی بمساحت ۳۵۰۰ متر مربع و با زیربنای ۹۴۰ متر مربع در دو جبهه جنوبی و شمالی توسط هنرمندان شیرازی ساخته شده است. سردر ورودی در ضلع جنوبی قرار داشته و به یک هشتی باز میگردد و از طریق دو راهرو قرینه به حیاط راه میابد. بنای ضلع جنوبی شامل دو ایوان ستوندار و اتاقهایی است که محل استقرار خدمه بوده است. ساختمان ضلع شمال دارای یک طبقه زیرزمین و دو طبقه روی آن بوده که شامل تالار آیینه با ستونهای یکپارچه مرمری، تالار شاه نشین و اتاقهایی است که محل تشریفات اداری و پذیرش مهمانان بوده است. این عمارت از نظر هنرهایی از قبیل آیینه کاری، شیشه کاری، نقش پردازی، منبت کاری، حجاری، گچ کاری و مقرنس کاری بکار رفته در آن از زیباترین بناهای این دوره در شیراز میباشد.



ادامه مطلب ...
دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, :: 19:13 :: نويسنده : حمید رضا ولی زاده
دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, :: 18:59 :: نويسنده : حمید رضا ولی زاده

 

یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:, :: 11:55 :: نويسنده : مهسا بخشش
شنبه 20 اسفند 1390برچسب:, :: 21:10 :: نويسنده : مهسا بخشش

 

چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند. آنها به استاد گفتند: « ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.».....استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند. چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند....آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند.....سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود: « کدام لاستیک پنچر شده بود؟»....!!!

شنبه 20 اسفند 1390برچسب:, :: 10:24 :: نويسنده : سیده فاطمه باغی

اهداف تربیتی: جهت تقویت آن بخشی از مغز که از وجودش بی خبرند

 

واحد اول: دروس پایه ای
“چطور بدون مادرمان زندگی کنیم ” ۲۰۰ ساعت
“همسرم مادرم نیست” ۳۵ ساعت
” درک این مساله که فوتبال چیزی جز یک ورزش نیست و حذف شدن از جام جهانی فاجعه نیست ” ۵۰۰  ساعت

زندگی زناشویی: واحد دوم
” بچه دار شدن بدون حسودی به نوزاد ” ۵۰ ساعت
“درک این مساله مهم که کفش ها خودشان توی جا کفشی نمی روند ” ۸۰ ساعت
چطور بدون گم شدن، لباس های کثیفمان را تا سبد رخت چرک ببریم.۵۰ ساعت
” چطور بدون اینکه ناله کنیم از بیماری مهلک سرما خوردگی جان سالم به در ببریم” ۵۰ ساعت

واحد سوم:اوقات فراغت
چطور در آشپزی کمک کنیم بدون اینکه آشپزخانه را به گند بکشیم
چطور نوشیدنی سرو کنیم بدون اینکه سینی را تبدیل به استخر کنیم
چطور یک بلوز را در کم تر از دو ساعت اتو کنیم و در عین حال از سوختنش جلوگیری کنیم

واحد چهارم :آشپزخانه
مرحله اول مقدماتی
Off خاموش
On روشن
مرحله دوم پیشرفته
“اولین نیمروی زندگیم بدون سوزاندن ماهیتابه “کلاس عملی: عملیات جوشاندن آب قبل از اضافه کردن ماکارونی:   بعد از قبولی در مرحله اول مرحله فشرده با عناوین زیر آغاز میشود.نظر به اینکه مباحث واقعا پیچیده اند در هر کلاس حداکثر هشت شاگرد پذیرفته می شوند اولین مبحث:البسه
دومین مبحث: ریسک های پر کردن ظرف آب بعد از آب خوردن و بردن آن تا یخچال
سومین مبحث: آشپزی و بیرون بردن زباله ها شما را ناقص نمی کند
  چهارمين مبحث:ایا وقتی مردی رانندگی می کند،می تواند آدرس بپرسد بدون اینکه بی عرضه به نظر برسد؟(مطالعه میدانی)
  پنجمين مبحث:تفاوت های اساسی زمین با سبد رخت چرک.
  ششمين مبحث:”مردی در صندلی کنار راننده”آیا واقعا ممکن است دائما دستور العمل صادر نکنیم و غر نزنیم وقتی خانم رانندگی می کند یا مشغول پارک کردن است؟

جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, :: 23:59 :: نويسنده : مهسا بخشش
شنبه 19 اسفند 1390برچسب:, :: 23:59 :: نويسنده : مهسا بخشش

   

جانی ساعت ۲ از محل کارش خارج شد و چون نیم ساعت وقت داشت تا به محل کار دوستش برود، تصمیم گرفت با همان یک دلاری که در جیب داشت ناهار ارزان قیمتی بخورد و راهی شرکت شود.
چند رستوران گران قیمت را رد کرد تا به رستورانی رسید که روی در آن نوشته شده بود: ”ناهار همراه نوشیدنی فقط یک دلار”.
جانی معطل نکرد، داخل رستوران شد و یک پرس اسپاگتی و یک نوشابه برداشت و سر میز نشست.
گارسون برایش دو نوع سوپ، سالاد، سیب زمینی سرخ کرده، نوشابه اضافه، بستنی و دو نوع دسر آورد و به اعتراض جانی توجهی نکرد که گفت: ”ولی من این غذاها رو سفارش ندادم.”
 
گارسون که رفت جانی شانه ای بالا انداخت و گفت: ”خودشان می فهمند که من نخوردم!”
اما جانی موقعی فهمید که این شیوه آن رستوران برای کلاهبرداری است که رفت جلو صندوق و متصدی رستوران پول همه غذاها رو حساب کرد و گفت ۱۵ دلار و ۱۰ سنت.
جانی معترض شد: ”ولی من هیچ کدوم رو نخوردم!” و مرد پاسخ داد ”ما آوردیم، می خواستین بخورین!”جانی که خودش ختم زرنگ های روزگار بود، سری تکان داد و یک سکه ۱۰ سنتی روی پیشخوان گذاشت و وقتی متصدی اعتراض کرد، گفت: ”من مشاوری هستم که بابت یک ساعت مشاوره ۱۵ دلار می گیرم.”

متصدی گفت: ”ولی ما که مشاوره نخواستیم!” و جانی پاسخ داد: ”من که اینجا بودم! می خواستین مشاوره بگیرین!”
و سپس به آرامی از آنجا خارج شد.

                                              

دو شنبه 11 اسفند 1390برچسب:, :: 19:21 :: نويسنده : سیده فاطمه باغی

سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 20:40 :: نويسنده : مهسا بخشش
امروز سر چهار راه کـتـک بـدی از یـک دختـر بچـه ی هفـت سـالـه خـوردم !
دل به دلم بدین تا براتون تعریف کنم
پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف میزدم و  برای طرفم شاخ و شونه میکشیدم که نابودت میکنم !
به زمین
و زمان میکوبمت تا بفهمی با کی در افتادی!
زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا میکشی و........ خلاصه فریاد میزدم
یه دختر بچه یه دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمیرسید
هی میپرید بالا و میگفت آقا گل ! آقا این گل رو بگیرید....
منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد میزدم و  هی هیچی نمیگفتم به این بچه ی مزاحم!
اما دخترک سمج اینقد بالا پایین پرید 
که دیگه کاسه ی صبرم لبریز شد و سرمو آوردم از پنجره بیرون و با فریاد گفتم: بچه  برو پی کارت ! من گـــل نمیخـــرم ! چرا اینقد پر رویی! شماها کی میخواین یاد بگیرین  مزاحم دیگران نشین و....
دخترک ترسید... کمی عقب رفت ! رنگش پریده بود !
وقتی چشماشو دیدم
ناخودآگاه ساکت شدم ! نفهمیدم چرا یک دفعه زبونم بند اومد!
البته جواب 
این سوالو چند ثانیه بعد فهمیدم! ساکت که شدم و دست از قدرت نمایی که برداشتم ،
 اومد جلو و با ترس گفت : آقا! من گل نمیفروشم! آدامس میفروشم! ذوستم که اونورخیابونه گل میفروشه!
این گل رو برای شما ازش گرفتم که اینقدر ناراحت نباشین!

اگه عصبانی بشین قلبتون درد میگیره و مثل بابای من میبرنتون بیمارستان،
دخترتون گناه داره....... دیگه نمیشنیدم! خدایا! چه کردی با من! این فرشته چی میگه؟!
حالا علت سکوت ناگهانیمو فهمیده بودم! کشیده ای که دخترک با نگاه مهربونش بهم زده بود ،
توان بیان رو ازم گرفته بود! و حالا با حرفاش داشت خورده های غرور بی ارزشمو زیر پاهاش له میکرد!
یه صدایی در درونم ملتمسانه میگفت: رحم کن کوچولو! آدم از همه ی قدرتش که برای  زدن یک نفر استفاده نمیکنه! ... اما دریغ از توان و نای سخن گفتن!
تا اومدم چیزی بگم ، فرشته ی کوچولو ، بی ادعا و سبکبال ازم دور شد!
حتی بهم آدامس هم نفروخت!
هنوز رد سیلی پر قدرتی که بهم زد روی قلبمه ! چه قدرتمند بود!!
مواظب باشید با کی درگیر میشید! ممکنه خیلی قوی باشه و کتک بخورید!
سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 20:34 :: نويسنده : مهسا بخشش

  کساني که به طرف عقربه هاي ساعت امضاء می‌كنند انسان‌های منطقی هستند 

كسانی كه بر عكس عقربه‌های ساعت امضاء میكنند دير منطق را قبول می‌كنند و بيشتر غير منطقی هستند 
كسانی كه از خطوط عمودی استفاده میكنند لجاجت و پافشاری در امور دارند 
كسانی كه از خطوط افقی استفاده میكنند انسان‌های منظّم هستند 
كسانی كه با فشار امضاء می‌كنند در كودكی سختی كشيده‌اند 
كسانی كه پيچيده امضاء می‌كنند شكّاك هستند 
كسانی كه در امضای خود اسم و فاميل می‌نويسند خودشان را در فاميل برتر می دانند 
كسانی كه در امضای خود فاميل می‌نويسند دارای منزلت هستند 
كسانی كه اسمشان را می‌نويسند و روی اسمشان خط می‌زنند شخصيت خود را نشناخته‌اند 
كسانی كه به حالت دايره و بيضی امضاء می‌كنند ، كسانی هستند كه میخواهند به قله برسند
 
کسانی که الان دارن روی برگه امضا میکنند خیلی خنگ

 هستند که یادشون نیست امضا شون چه شکلیه!!!!

               

یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, :: 23:16 :: نويسنده : سیده فاطمه باغی
درباره وبلاگ

با سلام و ادب ورود شما رو به وبلاگ بچه های عمران 90 خوش آمد می گم. ایمیل مدیر:M.Bakhshesh72@yahoo.com


ورود اعضا:

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 32
بازدید ماه : 31
بازدید کل : 50381
تعداد مطالب : 203
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



Alternative content